بسم الله
تعارف چرا؟ منطق تفکیک قوا و مهار قدرت برای ما نیست. تفکیک قوا بر اساس بدبینی نسبت به قدرت بنا شده و ما اساسا به قدرت خوشبینیم. حتی بالاتر از آن، ما اصولا قدرت را مقدس میدانیم. ما از مهار قدرت هراس داریم. البته برای این نتیجهگیری شواهد زیادی وجود دارد اما انگیزه من برای نوشتن این یادداشت اتفاقات اخیریست که در کشورمان در جریانند. و به خصوص بحث اخیرا داغ شدهی استیضاح دولت.
احتمالا اخبار مربوط به سفر استانی اخیر رییس دستگاه قضا به استان خراسان جنوبی را شنیدهاید. و همچنین سفرهای استانی رییس مجلس که پیشتر هم کمتر سابقه داشته.
ریاست جدید قوه قضاییه در ادامهی جبران بیکفایتیهای قوه مجریه(بخوانید بیدولتی)، پس از ورود به رابطه میان بانک و صنعت و احیای برخی صنایع تعطیل شده به دست بانک و همچنین اعلام عدم رسیدگی به شکایات بانکها ناشی از سود و جریمه نامتعارف، با هدف کاهش بهرههای بانکی غیر قانونی، این بار پیگیر بازگشایی بازارچه مرزی یزدان در زیرکوه خراسان جنوبی شده است. در نگاه اول احتمالا بگویید چه خوب است که قوه قضاییه بیکفایتی قوای دیگر را جبران کند. برای همین هم بخش نسبتا بزرگی از مردم نسبت به عملکرد قوه قضاییه رضایت بسیار بیشتری از قوای دیگر دارند.
خب چه اشکالی دارد؟ مگر چه تفاوتی میکند قوه قضاییه بازارچه مرزی را بازگشایی کند یا وزارت امور خارجه و صمت؟ یا چه فرقی دارد بانک مرکزی جلوی سودهای غیر قانونی بانکها را بگیرد یا قوه قضاییه به این امر رسیدگی کند؟ مگر هدف حل مشکلات مردم نیست؟
خب بیایید قصه را وارونه و از آخر به اول بخوانیم. کشور ما دچار بحرانهاییست و کسی در این مورد شکی ندارد. فشارهای کم سابقه خارجی از تحریم دارویی تا مکانیسم ماشه. بحران کرونا که در چند ماه گذشته به فشارهای خارجی اضافه شده. و بزرگتر از همه، بحران بیدولتی!
ملت ایران زیر سختترین فشارهایی که تا کنون تجربه کرده است در شرایطی قرار گرفته که قوه مجریه دیگر عملا انگیزه و ایدهای برای مقابله با بحرانها ندارد و برعکس، خود منشاء بسیاری از بحرانهاست! از بحران خصوصیسازیهای فاجعهبار و بی در و پیکر تا بحران تصمیم و اقدام وحشتناک بنزینی در آبان 98؛ و از آن تا برنامه بودجه 99 و تصمیم به فروش اوراق سلف نفتی به مردم و بدهکارسازی دولت آینده تا بیکفایتی و بحران مدیریت کرونا. و رهاسازی امور کشور و عدم رسیدگی به دم دستیترین مشکلات اقتصادی.
چه ایرادی دارد در این وضعیت که حاتم بخشیهای ارزی و ریالی دولت به نورچشمیها از جیب بیتالمال همچنان در جریان است و نه بانک مرکزی ارادهای برای کنترل بانکهای متخلف و فراهم کردن سازوکاری برای پیشگیری از جرایم ارزی دارد و نه وزارت امور خارجه به فکر بازگشایی بازارچه مرزی یزدان برای بهبود نسبی شرایط منطقه است، قوه قضاییه بیاید و برخی از این مشکلات را جبران کند؟ به عبارت سادهتر چه اشکالی دارد وقتی نمیتوانیم جلوی دزدی را بگیریم، پس از دزدی، تا جای ممکن دزد را بگیریم؟! قطعا مشکلی ندارد و دست دستگاه قضا هم درد نکند. اما این فهم ما از قدرت سیاسی و وضعیت نابسامانمان، مشکلات بزرگی دارد که بهشان میرسیم...