یادمه دوم دبیرستان بودم و فردای روزی که اجرای برجام شروع شد عربی داشتیم استادمون از روی قیافم حدس زد که من اصولگرام! بعد تیکه انداخت که دیدین موفق شدیم و شروع کرد مشکلات شهر رو شمردن که قراره با برجام حل شه

گفتم هیچ اتفاقی نمی‌افته و همه اینایی که گفتین راه حلش توی خود کشوره نه تو لوزان و وین و ژنو ...

گفتم اینهمه سعی نکنیم خودمونو تحقیر کنیم

گفتم پای این راکتوری که قراره توش بتن بریزن خون دادیم

گفتم فکر علیرضا باشین

گفتم تو بهترین حالت چند روز یه نمایشی میدن و بعدش همه چی حتی از قبل هم بدتر میشه

هرچی به فکر من دانش آموز دوم دبیرستانی می رسید گفتم

دبیر فوق لیسانسم لبخندی زد و بغل دستیم گفت آقا این اصولگراست ولش کنین

من اصولگرا نبودم و نیستم

فقط کشورم و مردم کشورم برام مهم بود و هست

ولی بعد سه سال و اندی متاسفانه همون اتفاقی افتاد که اون دانش آموز دوم دبیرستانی می‌گفت در حالیکه خودش هم اصلا دوست نداشت اون اتفاق بیافته و مدام با خودش می‌گفت کاش اشتباه کرده باشم...