پیشتر وقتی هنوز دانشجوی علوم اجتماعی نبودم و به عنوان مخاطب عمومی علاقه‌مند به مسائل اجتماعی و اقتصاد سیاسی، مطالعه می‌کردم و یاد می‌گرفتم، اینجا در یادداشتی با عنوان «چرا ملت‌ها شکست می‌خورند؟|نقد و تکمله‌ای بر کتابی خارق‌العاده!»، نقد و تکمله‌ای ابتدایی برای کتاب مشهور «چرا ملت‌ها شکست می‌خورند؟» نوشته بودم. چند روز پیشبه مناسبت اهدای جایزه‌ی نوبل اقتصادی به نویسندگان همین کتاب، ترجمه‌ی یادداشتی به قلم اینگرید هارولد کانگراون، سوربهی کسار و دویکا دات در سایت نقد اقتصاد سیاسی به نقد این اثر پرشهرت و نسبتا سنت‌شکن منتشر شد. فارغ از امیدوارکننده بودن برخی اشتراکات میان نقد دوران ناپختگی من با این پژوهشگران کارآزموده، نقد ایشان از منظری رادیکال‌تر کاستی‌های بیشتری از کار عجم‌اوغلو و رابینسون را مورد توجه قرار داده است. علی عباس‌زاده این یادداشت را ترجمه کرده و منبع اصلی آن اینجاست:

استعمار

«پاسخ» ساده و ظریف دارون عجم‌اوغلو[1]، سایمون جانسون[2] و جیمز رابینسون[3] به فرآیند پیچیده‌ی توسعه، هرچند پاسخی اشتباه است، به شهرت آنها و گسترش درکی متفاوت از توسعه در این علم منتهی شده است. همچنین این درک روایتی ساده، ابطال‌ناپذیر و اساساً نژادپرستانه از توسعه‌نیافتگی ارائه می‌دهد و نگرش اروپامحور و استعماری جهان را تقویت می‌کند. اعطای جایزه‌ی نوبل اقتصاد به این سه اقتصاددان بار دیگر ماهیت تنگ‌نظرانه‌ی علم اقتصاد و مقاومت آن در برابر تغییرات و بهبودهای بنیادی، جز تغییرات بسیار محدود در روش‌شناسی، را آشکار می‌کند.