فقط یک لحظه تصوُر کنید که چهارشنبه سوری
مراسمی مذهبی بود که هر سال به طور میانگین بیش از 10کشته ، بیش از 500
نفر مجروح ، صدهامیلیون تومان خسارات و اینمقدار رُعب و وحشت ایجاد
میکرد. حتما تا حالا شاهد انواع و اقسام تحلیلهای مذهب ستیز به دلیل این
مراسم بودیم . شاید آقای دبیرکلِ سازمان ملل هم میانهی چُرتزدنهایش از
این وضعیت ابراز نگرانی کرده بود.
اما واکنشها نسبت به این مراسمِ
سنتی چیست؟ میگویند سنتی صحیح است! که باید به روش صحیح اجرا شود و اجرای
آن به روش کنونی هیج ربطی به بنیانگذاران آن ندارد . این نوع تحلیل ،
حتماً روش صحیحی است اما چرا پای باقی کاستی ها و اشتباهات که میرسد
شمشیر را از رو بسته و بابت یک مسالهی جزئی تمام یک کلیت زیر سوال میرود ؟
پاسخ ساده است . ناز و اداهای روشنفکری میگوید به هر چه رنگ دینی دارد ، (که اتفاقا همیشه عقلانی و مفید هم هست) با شدت هر چه تمام حمله کن و هر چه که رنگ غیردینی دارد ، حتی اگر خرافی و مضر ، از آن دفاع و ترویج کن...
حال ، این روشنفکری است یا جاهلیت ؟
از قرارگاه کمیل
به نام خدا
در دوران بی سروسامانیان تبلیغ برای نمایندگی مجلس رونق فراوان داشت. نمایندگان گرامی بعد از اخذ مدرک دکترا از دانشگاه صنعتی رفیق و هاردوارد ، با هجو سایرین خود را برای چسبیدن به در تنور داغ انتخابات آماده می کردند.
از جمله این آقایان مردی بود به نام ترک کچل شیرازی البته کچلیتش به خاطر ریزش مو نبود که از گذر ایام بود و اگر ایام نمی گذشت او هم کچل نمی شد. به عبارت دیگر چون کهن سال شده بود روغن سرش زیاد گشته و موجب کچلی اش شده بود. تازه از قیمت روغن که نگو!! تازگی کلید برخی از آقایان به قفل اورانیومی ملت می خوره ولی به قفل قند و شکر و روغن نمی خوره.
بماند که این پیرهن بنفش های کلید به دست ، به حرف اوستاشون هم گوش نمی کنن و وقتی هم مشکلی پیش میاد ، می اندازن گردن خوشتیپ های قبلی که من نبودم دستش بود تقصیر کاپشنش بود. اما بگویم از قفل و کلیدها. پیرهن بنفش ها فعلا مشغول باز کردن قفل هسته ای هستن ولی یکی نیست بگه آخه برادر من خوشگل من اون قفله رو ولش کنین. یکم به قفلهای صنعتی و کشاورزی و مسکن و دانش و فرهنگ و درمان و بیکاری و قاچاق و ... دقت کنین. داداش ننداز گردن کاپشنش ؛ بابا اصلا کاپشنش چینی بود ولی بلاخره دوتا بیل که برامون زد.
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوند جان آفرین،حکیم سخن در زبان آفرین؛درود خدای متعال بر خاتم انبیا،حضرت رسول اکرم(ص)، و خاندان پاکشان؛همان هایی که پیامبر اعظم(ص)در وصفشان فرمودند:«دو چیز بزرگ در میانتان می گذارم؛یکی کتاب خدا و دیگری عترتم؛هرکس به این دو چنگ زند گمراه نمی گردد.»
خداوند منّان برای هدایت بشر پیامبرانی ارسال فرمودند که به وسیله ی معجزات الهی مورد حمایت قرار می گرفتند به صورتی که برای مومنین ثابت می شد که آنان واقعاً فرستاده ی خدا هستند.قبل از حضرت محمد(ص)معجزات الهی محدودیت زمانی و مکانی داشتند و فقط افرادی که در یک زمان و مکان خاص حظور داشتند قادر به مشاهده ی آن معجزات بودند؛برای مثال ما حضرت موسی(ع)را وقتی که به اذن خداوند عصایش را تبدیل به مار بزرگی کرد،ندیده ایم.
ولی چون حضرت محمد(ص)،خاتم انبیا و آخرین فرستاده ی خدا است عقل و منطق دلالت بر این می کند که معجزه ی حضرت محمد(ص)ابدی و جاودانی باشد تا همه ی نسل های بشر شاهد آن باشند.
معجزه ی حضرت محمد(ص)که حامی رسالت ایشان بوده است خودِ قرآن می باشد.شواهد تاریخی طی14قرن اخیر به طور روشن این حقیقت را بیان می کند که از زمان ظهور حضرت محمد(ص)هر نسل که آمده شاهد ویژگی اعجاز آوری از قرآن مجید بوده اند.
حضرت امیر المومنین ،علی(ع)،در یکی از خطبه های خود،از قرآن چنین یاد کرده اند:«قرآن مشعل فروزانی است که فروغ و تابش آن،به خاموشی نمی گراید و دریای عمیقی که فکر بشر به ژرفای آن نمی رسد.»
این حقیقت برای بشر امروز که با دید وسیع و معلومات سرشار به قرآن می نگرد،به طور واضح تجلی کرده و روز به روز عقیده ی او به بی نهایت بودن قرآن بیشتر می شود.مفسران عالیقدر که قرآن را مطالعه می کنند،هر روز حقایق تازه و شگفت آوری از آن استخراج می کنند.
پیامبر اکرم(ص)در این باره می گویند:«قرآن ظاهری زیبا و باطنی عمیق دارد...».این گفته به خوبی نشان می دهد که اعجاز قرآن در ظاهر آن نیست بلکه در باطن و درون آن است.
اما قرآن به چه موضوعاتی اشاره دارد؟آیه فقط به چند موضوع خاص اکتفا کرده است یا تمام جوانب زندگی را در بر می گیرد؟
برای پاسخگویی به این سوالات نیاز به تأملی دقیق در سوره های قرآن است.