1182امین باریست که تو می آیی و ما باز هم نمی بینیمت ...
خدایا به آبروی خودش ، کی تمام می شود این آمدن ها و ندیدن ها ...


دلبرا در هوس دیدن رویت دل من تاب ندارد
نگهم خواب ندارد ، قلمم گوشه ی دفتر غزل ناب ندارد
همه گویند به انگشت اشاره ، مگر این عاشق دلسوخته ارباب ندارد؟
ز فراقت دل من تاب ندارد ...